شهری با
ابعاد فرهنگی حيرت
انگيز :
« ساخت شهری
و محيط فرهنگی
نيشابور عصر بوسعيد
:
بعلت
ويرانی های پی
در پی و نيز فقدان
اسناد تاريخی دقيقی
که ساخت شهر نيشابور
را در يک دوره ً
معين بويژه عصر
مورد نظر ما ، توصيف
کند ، به دشواری
می توان در باب
ساخت شهری نيشابور
سخن گفت . آنچه مسلم
است اين است که
نيشابور عصر بو
سعيد يکی از بزرگترين
شهرهای مشرق زمين
بوده و به گفته
ً خليفه ً نيشابوری
47 محله داشته و محله
ً جولاهگان که
يکی از محلات متوسط
آن بوده است خود
دارای سيصد کوچه
بوده است و اگر
وصف نيشابور مقارن
دوران جوانی بو
سعيد را به روايت
مقدس در نظر بگيريم
44 محله داشته که
بعضی از محلات
آن مانند محله
جور و محله حيره
هر کدام برابر
نيمی از شيراز
همان روزگار بوده
است و معتقد بوده
اند که اگرمحله
جور جدا از نيشابور
باشد نياز به طبل
و علم وحاکمی مستقل
دارد. دراين شهر
، مجموعه ً ويژگيهای
يک شهر بزرگ از
قبيل بازار ها
و ميدان ها و مدارس
و مساجد و خانقاء
ها و گورستان ها
و کتابخانه ها
و حتی کليسيا و
کنشت وجود داشته
است . ميدان های
اصلی شهر آنها
که نامش باقی مانده
عبارت بوده است
از ميدان زياد
منسوب به زيادبن
عبدالرحمن و ميدان
حسين بن معاذ دو
مربعه ً اصلی ( يعنی
چهار سوی مرکزی
و عمده ) به نام مربعه
ً بزرگ و مربعهً
کوچک در شهر وجود
داشته که همه ً
قسمت اعظم بازار
ها بدان متصل می
شده است و چهار
سوی کرمانيان يکی
از مربعه های ديگر
شهر بوده است . آنچه
از محلات نيشابور
اين عصر نام برده
اند عبارت از محله
ً شاهنبر در بالای
شهر و محله ً فزو
و محله ً نصر آباد
و محله ً ملقاباد
و محله ً رمجار
که در بالای آن
مسکن مسلم بن حجاج قشيری بوده
است و محله ً باغ
الرازيين و محله
ً باب ابی الاسود
در قسمت بالای
شهر به طرف کوه
و محله ً دارابجرد
که پيوسته ً صحرا
بوده است در بالای
شهر و محله ً جوری
و حايط سلمه و نيز
محله ً تلاجرد
که مزار امام الحرمين
جوينی و امامزاده
ً محروق در آنجا
قرار داشته است
. از مهم ترين محلات
شهر يکی همان محله
ً حيره بوده و کهن
ديز يا قهندز که
جای قبر
دقاق و قشيری و محمد بن
يحيی را در قبله
آن تعيين کرده
اند . محله ً ديگر
محلهً شادياخ بوده
که بعد ها قبر عطار
و به روايتی قبر
مجدالدين بغدادی
نيز در آنجا بوده
است و گويا تلاجرد
و شادياخ بسيار
نزديک به هم بوده
است و در داخل همين
شادياخ محله ً
محمد آباد قرار
داشته است . ديگر
از محلات مهم شهر
محله ً باب عزره
است که سکه ً خدام
در آن قرار داشته
و محله ً سحور . آنچه
از سکه های ( کوچه
ها ) نيشابور اين
عصر نامش برای
ما باقی مانده
است عبارت است
از سکه ً طرخان
و سکه ً صرامين
( يا صرافين ) و سکه
ً يحيی بن محمد
بن يحيی وسکه ً
خر گوش و سکه ً عمار
که اين سکه ً اخير
خود در داخل سکه
ً سعياباد قرار
داشته است و سکه
ً عيسی بن ماسرجس
و سکه ً باذان که
در دارالترک قرار
داشته است و سکه
ً شکش و کوی عدنی
کويان و سکه ً بالويه
و سکه ً ابوبکر
صبغی و سکه ً سيار
و سکه ً عبدالسلام
و سکه قصارين و
سکه ً مسلم و سکه
ً حرب که گويا آراسته
ترين بازارهای
شهر بوده است پر
از دکان های ميوه
فروشی و گلفروشی
و سکه ً مسيب و سکه
ً معاد و سکه ً هشام
و سکه ً مفتی .
نيشابور
اين عصر يکی از
بزرگترين مراکز
تجاری عالم اسلامی آن
روزگار بوده است
و کاروانسراها
و « خان » ها و « تيم
» ها در آن قرار داشته
از قبيل سرای ميکاليان
که متعلق به خاندان
بسيار معروف ميکالی
بوده و خان طرائفيين
که بازار اسباب
بازی فروش ها و
تجار لوازم تزيينی
بوده است و ديگر
کاروانسرای معمروخان
محمش که محل تجارت
مسلم بن حجاج قشيری
بوده است و خان
ابوعمروحسکويه
و خان الفرس که
کاروانسرای شيرازی
ها بوده و از مراکز
تجاری آنان در
اين شهر و خان حسين
و خان عبدالکريم
.
در
اين عهد بازار
نيشابور به صورت سر پوشيده
در آمده بوده است
. يعنی از عهد ابو
علی حسن بن محمد
ميکالی ( دوره ً
محمود غزنوی ) که
در دوران رياست
او نيشابور نظم
و انضباطی خاص
يافت ، اين کار
آغاز شد و به گفته
ً يمينی « شوارع
و بازار ها ی نيشابور
در ايام قديم پوشيده
نبود و اثارت ( برانگيزاندن
) غبار و تزاحم امطار
( باران ها ) متسوققه
( بازاريان ) و اهل
معاملات متاذی
می شدند ، در عهد
رياست او بفرمود
تا سر بازار ها
فراهم آوردند و
در مدت دو ماه سراسر
شهر به تعريشات
( جوب بست ها ) پاکيزه
و تسقيفات ( سقف
بندی ) رايق بپوشيدند
و هر جايی فرجه
ای از بهر نفوذ
شعله ً آفتاب باز
گذاشتند و قرب
صد هزار دينار
. . . بر عمارت بازارها
خرج کردند و شهر
چنان معمور شد
که چشم از تصاوير
و تعاريج ( تزيينات
ساختمانی ) آن سير
نگشتی » و هر صنفی
بازار خاص خود
را داشته اند از
قبيل بازار دستار
فروشان ( سوق المناد
يليين ) نام بعضی
از گورستان های
نيشابور آن روزگار
در کتب رجال و تاريخ
باقی است که خود
نشان دهندهً وسعت
عجيب شهر است .
علاوه
بر مسجد عتيق نيشابور
و جامع منيعی که
جامع جديد شهر
بوده است مساجد
بسيار ديگری
در اين شهر بوده
است که نام آنها
را بر حسب تصادف
در خلال متون رجالی
و تاريخی می توان
يافت از قبيل مسجد
مطرز و مسجد ابوالحسن
نوقانی نيشابوری
در مجله ً رمجار
و مسجد چارسوی
بزرگ و مسجد ابواللحسن
و مسجد عقيل و مسجد
ابو عبدالله مقری
و مسجد ابوعبدالرجمن
سلمی و مسجد صراقين
معروف به مسجد
اصفهانی و مسجد
ابوعبدالله خبازی
و مسجد خان الفرس
و مسجد ابوعبدالله
خبازی و سکه ً معاذبن
معاويه .
خانقاء
های بسياری نيز
در اين شهر بوده
است که گاه از آن
به خانقاء و زمانی
به « دويره » تعبير
می شده است و گويا
هر دو کلمه در يک
معنی به کار می
رفته است از جمله
خانقاء ها و دويره
ها که نامش از اين
عصر باقی است : خانقاء
صندوقی ، خانقاء
طرسوسی و خانقاء
محمود و خانقاء
سلمی است و دويره
ً ابو سعيد ابوالخيدر
و دويره ً سلمی
، که قبر وی هم در
آنجا بوده و بسيار
مشهور بوده است
و دويره ً محمود
طوسی و دويره ً
بيهقی ، که در مجاروت
منزل امام قشيری
قرار داشته است.
مدارس
نيشابور ، در اين
عصر ، يعنی قبل
از تاسيس نظاميه
ها ، شهرت بسيار
داشته و نام عده
ً زيادی از اين
مدارس در کتب تاريخ
باقی است از قبيل
مدرسه ً سراجان
ومدرسه ً ميان
دهيه که از قديم
ترين مدارس شهر
بوده است و مدرسه
ًً صبغی و مدرسه
ً ابوالوليد قرشی
و مدرسه ابواسحاق
بسطامی و مدرسه
ً ابن فورک نو مدرسه
ً دارالسنه و مدرسه
ابوعلی دقاق يا
مدرسه ً قشيريه
و مدرسه ابومنصور
حمشادی و مدرسه
ً سعيديه و مدرسهً
صاعديه و مدرسه
ً ابواسحاق اسفراينی
و مدرسه کوی سيار
يا مدرسه بيهقی
و مدرسه ً ابوسعد
خرکوشتی و مدرسهً
ابوسعد استرآبادی
و مدرسه ً ابو عثمان
صابونی و مدرسه
ً سوری و مدرسه
ً مشطی و مدرسه
ً سلطانيه و مدرسه
ً سرهنگ و مدرسه
ً ابوالحسن علی
صندلی که آقای
بولت آن را جزء
مدارس شافعيه دانسته
و مدرسه ً شحامی
و مدرسه ً سهل صعلوکی
و مدرسه ً صاعد
بن محمد حيری در
محله ً رمجار که
آقای بولت آن را
حبيری خوانده است
، و مدرسه ً محمد
بن اسحاق خطيبی
از علمای کراميه
که در چارسوی کرمانين
آن را ساخته بوده است و مدرسه
ً بيشکی و مدرسده
ً ابوالحسن قطان
در سوق الحضرتين
و مدرسه ً حداد
و مدرسه ً ناصح
الدوله و مدرسه
سمرقندی و مدرسه
فريابادی و مدرسه مطوعی و مدرسه
ً عبادی و مدرسه
ً صوفيه که در کوچه
ً بريد واقع بوده
است و مدرسه ً زعفرانی
و مدرسه ً ابو سعيد
بسطامی اينها مدارس
آن روزگار نيشابور
است که نشانه هايی
است از گسترش شهر
و پيشرفت علم و
فرهنگ در آن روزگار
و آوردن نام آنها
فقط و فقط برای
تاکيد بر گسترش
حيات شهری و مدنی
نيشابور عصر بوسعيد
است . در هر يک از
آن مدارس چندين
عالم درجه ً اول
عصر ، از صاحبان
مهم ترين تاليفات
در زمينه های ادب
و فقه و حديث و اصول
( کلام ) و ديگر علوم
عصر، به تدريس
اشتغال داشته اند
که فهرستی از نام
مدرسين اين مدارس
خود کتابی خواهد
شد پهناور و نام
بعضی از اين مدرسان
را در آثار سمعانی
و سياق عبدالغافر
و کتب رجال و حديث
و تاريخ و ادب می
توان يافت . و اگر
به نام و نشان عده
ً بی شماری از اين
دانشمندان توجه
شود که منسوب به
شهرها و نواحی
ديگر عالم اسلامی
هستند از سمرقند
و فارس و غزنين
و اصفهان و ری و گرگان و تفليس و
نخجوان و دربند
و گنجه و شروان
و بيلقان نو مرو
رود و بغداد و هرات
و سيستان و همدان
و کرمان و کوفه
و طبرستان و ساوه
و فراغانه و چاج
و مصر و کاشغر نو
اسروشنه و اخسيکت
و يزد و ميبد و کرج
و صنعا و بخارا
و نخشب و قزوين
و مراغه و شوش و
شوشتر و مغرب و
ميافارقين و کازرون
و اهواز و جوزجان
و خجند و هند و ختلان
، می توان به مرکزيت
عجيب نيشابور ،
به لحاظ فرهنگی
پی برد ، و ديد که
چگونه از دور ترين
اقصای مغرب و مصر
تا کاشغر و از تفليس
و نخجوان تا هرات
و سيستان و هند
، خيل دانشجويان
علوم به اين شهر
سرازير بوده است
و ما نام اين شهر
ها را از نسبت اشخاصی
که عبدالغافر فارسی
در سياق خويش ،
به شرح حال آنها
پرداخته استخراج
کرديم تا نشان
دهيم که حوزه مهاجرت
علماء و دانشجويان
از کجا تا کجا ،
متوجه نيشابور
بوده است بگذريم
از انبوه بی شمار
دانشجويان و علمايی
که از شهر های نزديک
حوزه ً خراسان
بوده اند و ما از
آوردن نام آن شهر
ها پرهيزکرديم
.
دکتر محمد
رضا شفيعی کدکنی